تولدت مبارک
٣٠ اردیبهشت 92 ، ساعت 13:30 روز و لحظه ای بود که انتظارمون به سر رسید و نوید جان بدنیا اومد . یادش بخیر ، چه روز خوب و خاطره انگیزی بود ...
من بهمراه بابایی و دو تا مامان جونهای مهربون راهی بیمارستان شدیم . استرس زیادی نداشتم و شوق دیدن تو هر لحظه بیشتر میشد . تا اینکه لحظه ها سپری شد و بهترین حس رو وقتی تو رو توی بغلم گذاشتند احساس کردم .
این هم عکسهای شما در روزهای اول تولدت
نوید و بابا سعید ، اولین عکس دو نفره ی پدر و پسر
سبد گلی که بابایی مهربون زحمتش رو کشیده بود .
اولین روزی که پسر کوچولوی ما اومد خونه مون و بعد از حموم کردن توسط مامان جون( مامانِ بابایی) یه خواب حسابی کرد .
نوید و شناسنامه ش
12 روزگی
ملــــــــــــــــــوان کوچکِ ما
ملوان و بابای ملوان
اولین ماهگرد پسر قند عسلم
خودتم بفرما عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی